به گزارش مشرق، به مناسبت میلاد فرخنده امام محمد جواد علیه السلام و ولادت حضرت امیرالمومنین علیه السلام در ماه رجب المرجب، منصور نظری شعری سروده است در همین باب با نام "منظومه عشق" که در زیر می خوانیم:
ملک مست از طرب پیمانه در دست / به طاق آسمان زیب زحل بَست
سحر شانه به تَر زُلفِ فلق زد / به صبح آرزو سر شمس حق زد
ز ابر عشوه باران غزل ریخت / شرر بر خرمنِ دل آذر انگیخت
سَحَر با نغمههای نابِ داوود / اهورا ارغنون میزد، ملک عود
سیه مست از ترنم بلبلِ عشق / ز باغ فاطمه سر زد گُل عشق
جرس فریاد میزد ماه آمد / رضا را یوسف درگاه آمد
کِشان از عاشقی بر زلف او دست / رضای مرتضی از بوی او مست
زمین آسیمهسر، دَوّار خورشید / به چشم نوبهاران سرمۀِ عید
سبوی باده در کف حور و غلمان / به عشق آغشته باران زلف ایمان
ملک فریاد میزد ،عاشقان دست / که روز عید میلاد جواد است
به ذوق چشم ساقی باده را شور / غزل مهمانِ چشمِ خیسِ انگور
قمر از خوندل رخساره را شست / غزل از خاک بارانخورده میرُست
ملک را جان به لب از ذوقِ دیدار / و هستی بهر زهرا شد پدیدار
پدیدار از غم او خاک و افلاک / و او شد نقطۀِ پرگار لولاک
قمر اثنی عشر او را پِیِ عشق / به زهرا چیده شد منظومۀِ عشق
خرامان آسمان در زیر یوغش / بهشت آمد پدیدار از فروغش
ملک را خاکپایش سرمۀِ چشم / خدا سرمست او از بادۀِ چشم
سحر بارید از ابر طراوت / غم و رنج و بلا و درد و غربت
الست آمد بلا را او پدیدار / به جرم عشق زهرا شیعه بردار
و باران بلا بارید بر دشت / و برپا کعبۀِ دل کربلا گشت
زحل بر بط زن و ناهید تنبور / قمر بر عشق زهرا ساقیِ شور
ز معنا مستِ زهرا عالمِ هست / زمین مست، آسمان مست و هوا مست
ز عطرِ نابِ زهرا یاسَمَن مست / بهاران رسته گلها در چمن مست
و تا زهرا سبوی باده در دست / علی مست و ملک مست و خدا مست
ز عطر فاطمه کون و مکان مست / محمد خاتم پیغمبران مست
به نِی سرهای از پیکر جدا مست / قمر رویان دشت کربلا مست
و زهرا تا که قامت، قد کمان بست / سحر بر ماذنه روحِ اذان مست
جهان را از کران تا بیکران مست / غزل نوشان بزم جمکران مست
به عشق زینبی گردیده پابست / مدافعها حرم را در حلب مست
کُند مست آسمانِ لاجوردی / به شهر عشق زهرا کوچه گردی
علمدار علی در لشکر عشق- علی را شانه زن، زلفِ تَر ِعشق
علی شوریدهحالی شهرِ غم گرد / که عشق فاطمه نامش علم کرد
طفیل هستی زهرا علی بود / اگر زهرا نه او تنها علی بود
چه است این باده در خُم حیدری را- که مستی میدهد پیغمبری را
چه است این جوشِ مِی اندر خُمِ عشق / که جانها را کُند سردرگم عشق
چه زهرا در مِیِ عشق علی ریخت / که عاشق را به خرمن آتش انگیخت
چه شور است اینکه مردان حرم را / کند بر نیزه سر خونین علم را
خدا را کربلا این رازِ غم چیست - که شرحش را توانایی قلم نیست
حرم را ای مدافعها به مستی / قدح نوشان صهبایِ الستی
علمداران زینب، دخترِ یاس / قمر رویانِ مستِ عشقِ عباس
طنین نامتان را کربلا یاد / خدا پشتوپناه و یارتان باد
دل زینب ز عباسیتان شاد / مبارک بادتان این عید میلاد
به ناموس علی پشتوپناهید / علمداران دشت کربلایید
قسم بر سرخی خون شهیدان / که خونین بر شما دل، مام ایران
دعای خیرِ زهرا یارتان باد / مبارک بر شما اعیاد میلاد
به امید ظهور حضرت یار...
30 فروردین 1395